سکسکه، انقباض ناگهانی و غیرارادی عضلۀ دیافراگم که به صورت صداهای پی در پی از حلق خارج می شود زغنگ، هکچه، سچک، هکک، فواق، اسکرک، اشکوهه، هکهک
سِکسِکه، انقباض ناگهانی و غیرارادی عضلۀ دیافراگم که به صورت صداهای پی در پی از حلق خارج می شود زَغَنگ، هُکچه، سَچُک، هُکَک، فُواق، اِسکِرَک، اُشکوهه، هُکهُک
آنچه از نقد پس از خرجهائی در ته کیسه بجای مانده است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : نیست اختر کز برای تیغ داغ حسرتش درهم از ته کیسۀ شب در میان انداخته. زلالی (از آنندراج)
آنچه از نقد پس از خرجهائی در ته کیسه بجای مانده است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : نیست اختر کز برای تیغ داغ حسرتش درهم از ته کیسۀ شب در میان انداخته. زلالی (از آنندراج)
دهی از دهستان پنجهزاره بخش بهشهر شهرستان ساری. دارای 195 تن سکنه. آب آن از آب بندان عباس آباد. محصول آن برنج، صیفی و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان پنجهزاره بخش بهشهر شهرستان ساری. دارای 195 تن سکنه. آب آن از آب بندان عباس آباد. محصول آن برنج، صیفی و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
جستن گلو باشد و به عربی فواق گویندش. (برهان). فواق. (آنندراج) (رشیدی). فواق و آن را هکک و هکجه خوانند. (جهانگیری). سکسکه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
جَستن گلو باشد و به عربی فواق گویندش. (برهان). فواق. (آنندراج) (رشیدی). فواق و آن را هکک و هکجه خوانند. (جهانگیری). سِکسِکَه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)